داستان این فیلم انیمیشنی براساس رُمان گرافیکی و پرجایزه "ریموند بریگز" می باشد که تصویری از زندگی عادی و خوب یک پدر و مادر مهربان را در لندن نشان می دهد که در زندگیشان رویدادهای خارق العاده ای به وقوع می پیوندد و ...
داستان در مورد دو مادر به نام های ماری و مارتا است که فرزندان خود را به دلیل بیماری مالاریا از دست می دهند و رابطه دوستی عمیقی بین آن دو شکل میگیرد. سپس آنها جهت مقابله و مبارزه با این بیماری به آفریقا می روند و...
سال ۱۹۳۵. برایونی تالیس فرزند ۱۳ ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلیها را بکلی تغییر میدهد. بر اساس رمان عاشقانه انگلیسی، نوشته «یان مک ایوان».
این فیلم که بر اساس یک رمان ساخته شده، داستان پنج خواهر را روایت می کند که در انگلستان زندگی می کنند. با آمدن یک مرد ثروتمند جوان، «آقای بینگلی» و دوستش «آقای دارسی» به محلهی آنها، زندگی این خواهران زیر و رو می شود.
صدای خش خش پای لومپی از میان درختان جنگل می آید. پوه، ببری و پیگلت ترسیده اند و به خانه ی خرگوش پناه می برند تا از وی راهنمایی بجویند. روو نیز به آن ها می پیوندد و همه موافقت می کنند که ...
نیو اورلئان،سال 1981."سانی فیلیپس" پس از مرخص شدن از ارتش به خانه و نزد مادر خود باز می گردد و برای او کار می کند.او قصد دارد این کار را کنار بگذارد اما نمی تواند از گذشته فرار کند...
در سال ۱۹۲۰ افسر انگلیسی جوانی برای خدمت به جنگلی در مالزی اعزام می شود. از قدیم در بین انگلیسی ها رسم بوده که برای یادگیری زبان مالایی زنی را از قبیله به عنوان همخوابه انتخاب کنند و وقتی زبان را فرا گرفتند از او جدا شوند. اما این افسر جوان نمی تواند از این دختر دل بکند و...
داستان واقعی “باربارا دالی” دختری زیبا که با مردی بالاتر از سطح خود به نام “بروکس بیکلند” ازدواج می کند. تنها فرزند آنها به چشم پدر خود یک انسان شکست خورده است. همانطور که او بزرگ می شود به مادر تنهای خود نزدیک تر می شود دانه های یک تراژدی کاشته می شود ...
«لیتل وویس» (هراکس) دختری است خجالتی و بی سروزبان که با مادرش، «مری» (بلتین) زندگی می کند. «لیلتل وویس» به ندرت از خانه خارج می شود و در عوض، به صفحاتش گوش می دهد و پا به پای «شرلی بسی»، «جودی گارلند» و «مریلین مونرو»، آواز می خواند. یک شب «مری» با «ری سی» (کین)، کارگزار و «کاشف استعداد» آشنا می شود. «مری» او را به خانه اش دعوت می کند و در همان جاست که «ری»، صدای «لیتل وویس» را می شنود و آن چنان تحت تأثیر قرار می گیرد که فکر می کند می تواند از او یک ستاره بسازد...
«هورتنس» (باپتیست)، زنی است سیاه پوست که پس از مردان والدین صوری اش، دنبال والدین واقعی خویش می گردد و در می یابد مادرش زنی سفید پوست و پا به سن گذاشته به نام «سینتیا» (بلتین) است که با دختر ناسازگارش، «راکسان» (راشبروک) روزگار می گذراند و «هورتنس» را- که ثمره ی رابطه ای نامشروع است - در همان نوزادی سر راه گذاشته است...
مونتانا، سال ۱۹۱۰، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مکلین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شدهاند. آنان ضمناً یاد گرفتهاند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سالها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری میخواند و پل، نجات غریق میشود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله میافتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم میرساند.