بتریک در لبه باتلاق ذغال سنگ نارس در شمال هلند زندگی می کند. وقتی یک شب او و خانواده اش توسط یک غریبه تصادفی مورد حمله قرار می گیرند، بتریک برای یافتن توضیحی تصمیم می گیرد. هر چه بیشتر حفاری می کند، بیشتر قانع می شود...
در دهکده ای از هلند، مادری قوی و مصمم به زندگی گذشته خود نگاهی می اندازد. نسلها خانواده و دوستان که دور میز او جمع شده و با هم گذر زمان را تجربه کرده اند...
داستان سیاستمدار آزادی خواهی به نام کویسترا که شهردار موقت یک شهر کوچک برای حل یک مشکل شخصی است. او خیلی زود متوجه شد که این شهر مرزی، بهشت قاچاقچیان مواد مخدر است و ...
یک فارغ التحصیل دانشگاه لزبین بیست و چند ساله در آمستردام آماده می شود تا به مونترال برود و در همین حین زندگی اجتماعی و حرفه نویسندگی خود را دنبال کند و ...
داستان فردی به نام گونتر که در چهار سالگی در یک جنگل آلمانی پیدا و توسط یک خانواده به فرزندخواندگی پذیرفته شد. چهار دهه بعد، او یک زندگی عادی دارد: او به عنوان یک بازیگر تاتر امرار معاش می کند، با دخترش لیزی وقت می گذراند و با یک زن متاهل رابطه عاشقانه برقرار می کند.
یک خلبان جنگنده به گذشته سفر می کند تا جهان آینده را از فاجعه زیست محیطی نجات دهد، اما یک عارضه جانبی او را دوباره جوان می کند و هیچ کس او را جدی نمی گیرد و ...
جسی 15 ساله تنها کسی است که شاهد چاقو زدن دوستش جوناس بوده است. حالا او باید با خانواده و دوستانش از خدمه سواران BMX روبرو شود و چیزهای غیرقابل توضیح را توضیح دهد...
یک نمایشنامه نویس جوان به همراه همسرش در یک مهمانی شام به میزبانی نخبگان ثروتمند و فرهنگی شرکت می کنند که قول داده اند آخرین نمایشنامه نویسنده را به برای وی واگذار کنند اما در حقیقت طراحی های تیره تری برای این زوج دارند و …